باخیش
جمعه 29 خرداد 1394
یازار: تـئهران تورکلری                                                             بؤلوم| برگی از تاریخ
+0 لایک


متاسفانه  چیزهایی که ما در مورد دودمان قاجاریه میدانیم اکثرا مربوط به تبلیغات منفی دوران پهلوی و فقط درباره دوران فتحعلی شاه است. البته نمی خواهیم در اینجا تک تک پادشاهان قاجار را برسی کنیم و یا از آنها دفاع کنم فقط میخواهیم یک نگاه کوچیک به دوران قاجار و خدمات ارزنده آنها به ایران را داشته باشیم منبع این مطلب مخصوصا از دانشنامه ویکی پدیا بخش فارسی صفحه های «قاجاریان» و «آغامحمدخان قاجار» انتخاب شده است.

قاجاریان نام دودمانی است که در سال 1785 میلادی تاسیس و به مدت 140 سال حکومت کرده اند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان است که در تهران تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه قاجار احمد شاه است که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی به کمک انگلیس جای او را گرفت.

پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان از شیراز فرار کرد و پس از جنگ های فراوان سلسله زندیه را نابود کرد و به پادشاهی رسید. آقامحمدخان موفق گردید دو قبیله اشاقه‌باش و یوخاری‌باش را با هم متحد کند و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد.

ایران در زمان این دودمان با دنیای غرب آشنا گردید. اولین کارخانه‌های تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهر سازی مدرن، راه سازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعزیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله دارالفنون که به همت امیرکبیر بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروه‌ها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخه‌های پزشکی و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.

به علت مشکلات روی داده در دوران افشاریه و زندیه سرزمین ایران دارای ناامنی‌های داخلی (مانند ناامنی‌های جاده‌ای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران کاهش یافته بود. زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیت بدی به‌ سر می‌برد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمدخان قاجار است هر چند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه بخش‌هایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت

بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگ‌افزار نوین اروپایی نیز از زمان فتحعلی‌شاه قاجار - در قرارداد نظامی اش با ناپلـون امپراتور فرانسه - آغاز شد.

در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.

سلسه قاجار با کودتای ۱۲۹۹ رضا خان با کمک انگلیس قدرت را از دست داد. با انحلال سلسله قاجار توسط مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴، رضا خان با نام رضا شاه پهلوی تخت سلطنت نشست.

رضا شاه گماشته انگلیسی ها بود، و با اقتدار و قدرت خود به پادشاهی این مملکت نرسید. چون تمامی سلسله گذاران قبلی ایران جز رضاشاه با تلاش و اقتدار خود بر روی تخت پادشاهی تکیه کرده بودند.

رضاشاه بخاطر خوش خدمتی کردن ها به انگلیسی ها ثابت کرد، که یک مهره کامل بازی شطرنج برای آنها در صحنه سیاست ایران است، انگلیسی ها یک قاطرچی را به شاهی یک مملکت کثیرالمله با آداب و سنن کهن نهادند، بخاطر همین بیسوادی و سطح فکر پایین بود که برنامه تضعیف اقوام، تضعیف دین، رشد باستان گرایی کور را بدون توجه به حفظ حرمت ها به مرحله اجرا گذاشت.

سلسله تورک قاجاریه 130 سال (از 1174 تا 1304) بر خاک های " ممالک محروثه ایران " حکم راندند و به طور متوسط هر شاهی اندکی بیش از 18 سال فرمانروایی کرد. این سلسله تورک با آقامحمدخان قاجار شروع شد. با فتحعلی شاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه قاجار دوام یافت و با هفتمین شاهش؛ احمد شاه قاجار، به پایان رسید.

بسیاری از این پادشاهان، شخصا عاشق پیشرفت و ترقی ملت و مملکتی بودند که بر ملل آن فرمان می راندند و در تامین رفاه و آرامش مردم تلاش های بی سابقه ای انجام دادند اما وقتی پول و سیاست انگلیسی ها رضاشاه را به روی کار آورد و سپس چاشنی پان ایرانیسم و فارسیسم بر سیاست افزوده شده، سیاست ایدئولوژیک دولتی به سمت تحقیر قاجاریه حرکت کرد.

در نتیجه این سیاست، همه زشتی ها، کجی ها، بی اخلاقی ها، عقب ماندگی ها، نا کارآمدی ها، بی لیاقتی ها و همه صفات بد و غیر انسانی به این سلسله نسبت داده شد و اگر تلاشی برای ترقی و پیشرفت کشور و ملل شده بود، به پای چند تن از افراد مورد حمایت شاه قاجار نوشته شد.

اگر نام نیکی بود به امیر کبیر، قائم مقام فراهانی، عباس میرزا داده شد و شاهان تورک قاجار در سیبل حمله قرار گرفتند تا کودتا علیه آن سلسله را توجیه کنند.

پول و زور حکومتی هم به پشتیبانی سیاست رسمی دولتی و ایدئولوژیک آمد. هزاران اسناد و مدارک بر علیه پادشاهان قاجار حعل شد. کتاب های ناسیونالیستی ایران پرستانه، آماج خود را تحقیر قاجاریه قرار دادند و قلب و تحریف تاریخ قاجاریه، به پرستیز استادی در دانشگاه ها بدل گشت.

اساتید دانشگاهی، برده های حلقه بگوش سیاست ایدئولوژیک دولت های پهلوی شده و همه حقایق تاریخ قاجار را انکار کردند و همه ترقی و پیشرفت را به رضا و محمد رضا شاه نسبت دادند.

دانشگاه ها، به دور از روش های علمی، فراموش کردند که  این دو (پدر و پسر) بر روی ساختمانی کار می کردند که بنیان های اساسیش را قاجارها ریخته بودند و کشتی ممالک محروسه، برای حرکت به سوی توسعه، ترقی و دموکراسی حاضر بود اما رضاشاه و دخالت های انگلیس، قطار توشعه و پشیرفت قاجاریه را از ریل خارج کرده و به بیراه برد.

در باره دموکرات بودن قاجارها، تنها کافی است بدانیم که بر عکس همه انقلاب هایی که در شرق و غرب انجام گرفته و ده ها و صدها هزار قربانی داده است، انقلاب مشروظیت در ایران بدون خون ریزی و کشتار مردم (حتی یک نفر در این انقلاب کشته نشد) به امضای شاه رسید.

در باره علاقه و تلاش این سلسله برای توسعه تکنولوژیکی و علمی ممالک محروسه ایران باید دقت کنیم که صدها دانشجو را برای تحصیل علم به دیگر کشورها روانه کرد. دارالفنون را تاسیس کرد. استادان دالفنون را از دیگر کشورها استخدام کرد. ارتش نوین که رضاشاه هم یکی از کادرهای آن بود را تاسیس کرد. چاپخانه مدرن، روزنامه، روزنامه نویسی، دوربین عکاسی، دوربین فیلمبرداری، ترن، اتومبیل، واکسناسیون و ... ده ها مورد دیگر از نمادهای ترقی و پیشرفت غربی را به ایران وارد ساخت  و در خیابان ها برای مردم نمایش داد تا تک تک مردم را با دانش و تکنولوژی روز آشنا شوند.

منبع: تـئهران